سیده رستاسیده رستا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

رستای بی همتای من

رستاخوشگل در ماه دهم زندگی

1392/5/25 16:11
نویسنده : مامان
444 بازدید
اشتراک گذاری

 این مطلب به مرور و سر فرصت تا پایان ماه دهم به روز رسانی خواهد شد.

سلام رستا جانم

در پایان این ماه:

قد دخترگلم: 77cm

وزن دخترنازم:9.00kg

کارهای اولین و جدید رستا جونم در این ماه:

- بای بای می کنی

- ماه من زمان بیرون آوردن لباس،خودت لباستو از سرت بیرون میاری،

- معنی جملات رو تا حدودی متوجه میشی و وقتی که میگم بیا با روروکت به سمتمون میای عزیزم.

و کلی کارای بامزه و خوشمزه دیگه.

 

 اولین طعمها و غذاهایی که در این ماه میل فرمودی:رطب، هندوانه، نیمرو

 

مامان جون خودت سعی میکنی لباست رو بیرون بیاری، عزیزدلم می خوای به مامان کمک بدی!!!!!!!!!!

 اینم چند تا عکس از حرکات بامزه و دوست داشتنی رستا جون.

 

 

 

 

 راستی خودکار رو با دست چپت میگیری عزیزم.

 

 

 

 

 سلام عمر مامان ،عزیزم تو این روزها خیلی سرم شلوغه و کلی کاراست که باید انجام بدم اما حسابی شیطون شدی و باید دائم حواسم بهت باشه آخه کنجکاویت باعث شده که می خوای همه چیزو بدونی و هر چیزی رو به سمت دهنت ببری،دیگه حتی با کالسکه هم نمیشه تنهات گذاشت چون خودت رو میکشی به سمت جلو و می خوای که بیرون بیای،وای عزیزم عاشق این کاراتم.

 

 

 

 الهی مامان فدات شه که دائم منو صدا می زنی و میگی مامان ...مامان یه ریز پشت سر هم مامان رو تکرار میکنی،خیلی صدات ناز عزیزم همه چیزو خیلی ناز و ملوس بیان میکنی،قربون صدات برم. الان که در حال نوشتن این مطالب هستم تو در کنارم توی کالسکه نشستی و داری منو صدا میزنی.قربون اون مامان گفتنت بشم.

 

 

دختر کوچولوی متولد ماه مهرم همانند ماه تولدت مهربان،جذاب ،دوست داشتنی و فوق العاده ای.

 

 

 رستای عزیزتر از جانم چند روزیست که کلاس رنگ روغن من شروع شده و من مجبورم که تو رو پیش باباجون بذارم و یک ساعت و نیم خونه نباشم،دلم خیلی واست تنگ میشه وقتی میرسم خونه انگار که کلی تو رو ندیدم.

 

 

 

الانم که مشغول بازی کردن با حلقه هات هستی و اونا رو توی دستت می کنی دختر باهوشم. 

 

 

علاقه زیادی به کنترل داری هر جایی که کنترل ببینی خم میشی به طرفش و می خوای که برداری. 

 

 

 کتابات رو هم خیلی دوست داری و هر وقت که برات کتاب می خونم خوب گوش میدی و مدت زمان زیادی با دست گرفتنش سرگرم میشی،البته تا حالا کتابی رو پاره نکردی و مثل الان اونو دست گرفتی و به تصاویرش نگاه کردی.

 

 

 عزیز دلم تازگی وقتی کتابی رو دست میگیری با صدای زیبا و دلبرانت زیر لب  یه چیزایی رو زمزمه میکنی.

 

 

نازگل مامان این عکس هم مربوط به چند روز پیش موقع بیرون اومدنت از حمام هست،عافیت باشه مامانم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سيد عرشيا
7 مرداد 92 8:45
عزيزم ماشاله چه بزرگ شدي. روز به روز شيرين تر و نازتر ميشي .