سیده رستاسیده رستا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

رستای بی همتای من

شب یلدا

یلدا مبارک   سلام دختر ناز و محبوبم   شب یلدا رو بهت تبریک میگم عشق من   الهی که همیشه یلداهای زیبا و خوشی رو  در زندگیت تجربه کنی ........... یک شب یلدای دیگر رو با هم پشت سرگذاشتیم و خیلی هم بهمون خوش گذشت. فصل زمستان هم با همه زیباییهاش  از راه رسید دخترم... از خدای مهربون میخواهم که همیشه سالم و شاد و خوشحال در کنارمون باشی همه زندگی من.     اینم چند  عکس از شب یلدا....           ...
19 آذر 1395

تولد پنج سالگی مبااااااااارک

تولدت مبااااارک   سلاااام عشق مامان عزیزم،نفسم خوووبی   وای خیلی منو ببخش بابت تاخیرات طولانی..... رستای ماه من تولدت مبارک باشه،یک سال دیگه گذشت با کلی خاطره.   امسال روز تولدت مصادف شد با ایام عزاداری امام حسین (ع) به همین دلیل من مجبور شدم چند روز قبل از شروع ماه محرم یعنی روز هفتم مهر واست تولد بگیرم.   اولین تولدت بود که تهران بودیم و مامانی و خاله های مهربون هم توی جشن شرکت داشتند،البته اینو بگم تولد امسالت با حضور عضو جدیدی که به خانواده ما پیوسته بود برگزار شد،عمو مسعود که خیلی هم دوستش داری.   جا داره همین جا به خاله مرضیه جون و عمو...
1 آبان 1395

سلااااااااااااااااام دوباره اومدم

  سلااااام به دردونه مامان   من اومدم ولی با کلی شرمندگی،ببخشید عزیزم واقعا نمیدونم چی بگم و از کجا شروع کنم..........   مختصر و کوتاه میگم، به دلیل جابجایی که داشتیم و یه مدت هم توی موسسه مشغول به کار بودم فرصتی برای نوشتن پیدا نکردم عزیزدلم،امیدوارم منو ببخشی.   بزرگترین اتفاق امسال تا به حال تغییر دادن محل زندگیمون از جم به تهران هست عزیزم. امیدوارم که بتونیم به نحو احسنت از امکانات استفاده کنیم و به بالاترین رشد روحی، فکری و علمی برسی  عزیزکم.       و این هم عکسهای مربوط به تهران............ &nb...
29 مرداد 1395

سال نومبارک عزیزم

    سلااااام دخترم سال نوت مبارک عزیزم،عیدت مبارک عشقم...........   یک سال دیگه هم درکنار وجود تو سپری شد دلبندم. امیدوارم که همیشه سلامت،شاد،موفق و خوشبخت باشی عزیز کوچولوی من.   خدارو سپاس میکنم بابت تمام نعمتهای خوبی که به هر سه ما داده تا بتونیم در کنار هم شاد و سلامت زندگی کنیم.   عید امسال هم  که در کنار مامانی و خاله های مهربون سال جدید رو آغاز کردیم،اولین سالی بود که لحظه تحویل سال در خونه نبودیم.   اما تجربه خوبی بود. چند روز آخر تعطیلات رو هم به اتفاق خاله سمیه به جم برگشتیم و واقعا که خوش گذشت و کاش دوباره این لحظات تکرار بشن عز...
21 خرداد 1395

روز های پایانی سال 94

    سلام دلیل تازه زندگیم..........     اول و قبل از  هر چیز عذرخواهی من رو به دلیل تآخیر طولانی بپذیر،آخه این روزهای آخر سال درگیر کارهای خانه و آماده شدن برای نوروز و ورود به سال جدید بودیم عزیزم.   یک سال دیگه هم در حال به پایان رسیدن هست و خداروشکر امسال هم در کنار وجود  تو به خوبی و خوشی گذشت،امیدوارم سال جدید هم برای همه پر از شادی و سلامتی باشه و  برای ما هم در کنار تو با خوبی و خوشی سپری بشه عشق زندگی من.     ترم اول کلاس زبان هم در حال به اتمام رسیدن هستش  خداروشکر که این کلاس برات مفید واقع شد هم از لحاظ...
18 بهمن 1394

شب یلدا و اولین تجربه رفتن به کلاس زبان انگلیسی

  بازم یه سلام دیگه به نفس زندگیم رستا   یلدای زیبات مبارک عزیزم.               عزیزدلم بازم یک یلدای زیبا با حضور خوشرنگت گذشت و اولین فصل از زمستان هم در حال به پایان رسیدن هستش.   ماه قبل سه تایی یه سفر به تهران رفتیم  خیلی یهویی شد که تصمیم گرفتیم آخه  تعطیلات هفدهم ربیع الاول (ولادت حضرت محمد (ص)) بود و هم اینکه خاله جون قرار بود واسه آقا پدرام تولدش رو جشن بگیره .       تولدت مبارک پدرام جون عزیزم.        ...
20 دی 1394

سومین پاییز از سومین سال زندگی نفسم رستا

  سلام عشق همیشگی من سلام ستاره زندگی من   خوبی؟؟؟ تا اینجا از خوندن مطالب لذت  بردی عزیزم؟؟؟؟؟             آخرین فصل از پاییز رو هم در حال گذروندن هستیم و چند روز دیگه بیشتر نمونده که آذر زیبا هم تمام بشه.              ماهی که گذشت  پر بود از بازیهای کودکانه و جذاب تو که من و بابا رو هم توی این بازیهات شریک میکردی عزیزدلم،کلی قایم موشک،خمیر بازی و آدمک سازی و عروسک بازی و............     دوچرخه سواری هم انجام میدی و یه وقتهایی با بابا جون میرید توی ...
22 آذر 1394

رستا خانم و اولین تجربه دوچرخه سواری

    سلاااااام عزیز دلبر مامان   سلام دختر خوبم       عزاداریهات قبول باشه عزیزم،ماه قبل که مصادف با ایام عزاداری امام حسین (ع) بود دوتایی یه سفر به تهران داشتیم(بابایی به دلیل مشغله کاری نتونست با ما همراه بشه) خیلی سفر خوبی بود هر شب به اتفاق مامانی و خاله جون و عمو جون و پدرام به هیئت میرفتیم،اونجا رو دوست داشتی و  موقع عزاداری برای خودت نماز میخوندی عزیزم.   علاقه فوق العاده ای هم به مامانی و خاله جون و پدرام گل داری وبه همین خاطر سعی میکردیم   تمام طول روز رو با هم بگذرونیم ولی موقع جدا شدن  کلی بی تابی میکردی،ر...
22 آبان 1394

پایان سه سالگی و تولد رستای بی همتای من

  هستی زندگی من تولدت مبارک               رستای مهربون و همدل و همزبون من ورودت رو به چهار سالگی زندگی کودکانه ات تبریک میگم،شادی بخش زندگی ما.          شانزدهم مهر ماه هم روز جهانی کودک بود،این روز رو هم بهت تبریک میگم عزیزم.   چند روز قبل از تولدت تب شدیدی داشتی عزیزکم،این باعث شد که به دکتر مراجعه کنیم ،ویروس وارد بدنت شده بود و با مصرف دارو حالت بهتر شد،اما روز تولدت هنوز بیحال بودی     من و بابا تصمیم گرفته بودیم که جشن تولد کوچولویی رو سه تایی واست بگیریم ،خد...
23 مهر 1394