سیده رستاسیده رستا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

رستای بی همتای من

رستا جون در کنار دریا

  رستای گلم سلام مامانی،سلام به روی ماه دخترم امیدوارم زمانی که در حال خواندن این مطالب هستی در صحت کامل ،شاد شاد شاد و در درسهات هم بهترین باشی عشق من(ان شاءالله)    پنج شنبه هفته پیش که عید غدیر بود به اتفاق یکی از دوستان به بندر طاهری رفتیم،هوای فوق العاده خوبی بود و دریا آرام آرام . وقتی رسیدیم خورشید در حال غروب کردن بود و تا خواستیم چند تا عکس در حال غروب زیبای خورشید بگیریم خورشید خانم کاملا پایین رفت و موفق نشدیم که از اون صحنه زیبا ازت عکس بگیریم،ولی اشکال نداره چون که تا دریا راهی نیست و این روزها هوا واسه بیرون رفتن و دریا رفتن عالیه البته جم تقریبا سرد شده و واسه تفریح به منطقه قشلاقی بندر باستا...
13 آبان 1392

جشن بزرگ عید غدیر

  سلام به دختر ناز و مامانی خودم، دیشب توی شهرک جشن عید غدیر برگزار شد و گروههای هنری از تهران دعوت شده بودندو  این جشن رو برپا کردند ،علی لهراسبی هم کنسرت اجرا کرد که خیلی  باشکوه بود بهمون  خیلی خوش گذشت.توی جشن دائم در حال دست زدن و بالا پایین پریدن بودی عزیزم و خیلی هم شاد بودی این اولین کنسرتی بود که شما رفتی و از نزدیک تماشا کردی، اصلا هم بی تابی نکردی و تا آخر برنامه ها رو مثل آدم بزرگها نگاه کردی عزیز دلم.از این مراسم ها زیاد برگزار میشه ولی این اولین بود که  سه تایی رفتیم و حسابی بهمون چسبید.البته صدای موسیقی به حدی بود که ما مجبور شدیم  دستمال کاغذی توی گوشهات بگذاریم تا صدای کمتری به گوشت برسه....
7 آبان 1392

در تدارک جشن تولد

  سلام دختر گلم،این روزها کارهام خیلی زیادتر شده و داریم خودمون رو برای تولد تک ستاره زندگیمون آماده میکنیم آخه هفت روز بیشتر به پایان دوازده ماهگیت نمونده،اصلا باورکردنی نیست چون خیلی سریع گذشت و تو داری یکساله میشی عزیزم ،یه موضوع دیگه هست که باید بدونی و اینکه ما هفته آینده ان شاالله به مشهد میریم. اول قرار بود که پروازمون هفدهم باشه و تصمیم بر این بود که مشهد یه تولد کوچولو توی هتل بگیریم و بعد از اینکه بر گشتیم واست مفصل تولد بگیریم ولی الان که تاریخ رفتمون هجدهم شده می خوام که همینجا واست تولد بگیرم و دوستان و فامیل رو دعوت کنم.  اگر چه چون در عرض چهار روز یهو برنامه عوض شد و از مدتها پیش قرار به این بود که هفدهم م...
7 آبان 1392

زیارت قبول عزیزدلم

  سلام دختر نازم، قبل از هر چیز بابت تاخیر زیادی که این دفعه داشتم و نتونستم به موقع به وبلاگ سر بزنم و مطالب رو یادداشت کنم عذر خواهی میکنم البته دلیل موجهی داشتم که در جای مناسب توضیح میدم،زیارتت قبول باشه مامان جون،این افتخار نصیب ما شد که به واسطه خوش یمن بودن قدم شما و اولین سالگرد تولدت یه زیارت امام رضا دعوت بشیم.   این عکس رو یکی از فیلمبرداران تلویزیون که به منظور تهیه گزارش از حرم امام رضا (ع)اومده بودن از ما گرفتند آخه اون شب شهادت امام محمد باقر (ع)بود.   این چند عکس هم مربوط میشه به رواق امام خمینی که داشتی واسه خودت چهار دست و پا میرفتی و من و بابا هم در حال خواندن زیارت بودیم عزیزم ،هوا خیلی سرد ...
3 آبان 1392

عکسهای تولد رستا خانمی

تولد تولد تولدت مبارک عزیزم HAPPY BIRTHDAY MY DEAR GIRL اینم کارت دعوت تولد عزیزم :    رستا جان مامانم،قبل از هر چیز میخواستم اینو بدونی که گرفتن تولد یک سالگی خیلی سخته چونکه نه میتونستم تورو تنها رها کنم و روی مبل بشونم و نه میتونستم به تنهایی ازت عکس بگیرم چون دائم در حال جنب و جوش بودی عزیزم بنابراین تعداد عکسهایی که تونستم بگیرم خیلی کم هست  و اکثر عکسها با هم هستیم که در اینجا نمیشه گذاشت. قبل از اومدن تمام مهمونها دو تا موقعیت عکس پیش اومد که ازت گرفتم ولی حدودا یک ساعت و نیم فیلم گرفته شد که خیلی هم خوب شده سر فرصت حتما واست میکس میکنم عزیزم.   اینم کیک تولدت عزیزم، ببین ی...
2 آبان 1392

عیدت مبارک عزیزم

  دختر گلم،سیده رستایم این عید بزرگ را به تو  تبریک می گویم . این دومین عید غدیری است که تو در کنار مایی،پارسال خیلی کوچولو بودی و هنوز یک ماهه نشده بودی و من هنوز موفق به درست کردن وبلاگ نشده بودم.  سیده رستای من این عید مخصوص ما سیدهاست و تو باید به خودت افتخار کنی که این نعمت بزرگ نصیبت شده و تمام خانواده من و پدرت سید هستند و از این جهت به ما سید طباطبایی گفته میشود و باری هم که بر دوش ماست خیلی سنگین  هست. دختر عزیز تر از جانم امیدوارم و از خداوند می خواهم که  علی وار زندگی کنی و از این امام و مولای بزرگوار در انجام کارهایت کمک بگیری تا ایشان هم دست تو را بگیرند و تو را به بهترین درجات معنوی و...
1 آبان 1392

آخرین خاطرات دوازده ماهگی رستا جووووووووووون

  رستا جان پیشاپیش تولد یک سالگیت مبارک عزیزم   عزیزدلم سلام،روزهای پایانی دوازده ماهگیت رو با کلی حرکات خاص و ویژه ازت داریم سپری میکنیم،این روزها مشغله تولدت از یک طرف،شیطنتات هم از طرف دیگه،حسابی منو گرفتار کرده،ایشاالله همیشه از این گرفتاریها باشه عزیزم. خوب اول از کارهات بگم که انگار میدونی داری یکساله میشی  و شیطنتات هم با خودت بزرگتر میشن عزیزم،دیشب در حالیکه توی آشپزخانه بودم و بابا هم پای تلویزیون داشت چرت میزد و از شما غافل شده بود وقتی وارد حال شدم تو رو ندیدم این ور نگاه کن اون ور نگاه کن،یهو متوجه شدم در راهرو بسته هست خیلی ترسیدم ،خواستم در رو باز کنم دیدم که پشت در نشستی و چسبیدی به در،آروم آروم د...
15 مهر 1392

شیطنت های رستای بی همتای من

  سلاااااااااااااااام  به دختر یکی یه دونه خودم،خوبی مامانی؟ کلی وقت نبودیم و به وبلاگت سر نزدم چونکه عروسی عمه مرضیه بود و بعدش هم به شیراز رفتیم ومن باید به دندانپزشکی میرفتم،دختر خوشگلم تو خیلی مراقب دندونات باش تا خراب نشن و هیچ وقت نیاز به دندانپزشکی نداشته باشی عزیزم من طاقت ندارم دردت رو ببینم. عکس بالا مربوط هست به شب عروسی که توی کریرت خواب رفته بودی آخه خیلی دیر وقت بود فکر میکنم حدود ساعت 2 نیمه شب بود،الهی فدات شم.   خونه خاله مهسا هم بس شیطونی میکردی تو رو توی سبد گذاشتم.   تو این چند وقت کلی اتفاقات جدید در روند رشدت پیش اومده مامان جون از جمله اینکه دیگه به طور کاملا حرفه ای میتونی چهار دست...
11 مهر 1392

گلچین عکسهای رستا خانوم در یازدهمین ماه

  عزیز دلم چند تا از عکسات رو انتخاب کردم تا ازشون یه گالری درست کنم ،کار خیلی سختی بود چون همشون خوب بودند و تعدادشون زیاد بود و انتخاب سخت ،بنابراین چند تا از عکسها رو که خاص و بامزه بودند رو گذاشتم والا تمام عکسهات زیبا و جذاب و دوست داشتنی هستند و برام خیلی ارزشمند هستند.     ...
10 مهر 1392