سیده رستاسیده رستا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

رستای بی همتای من

رستای دوست داشتنی من

  سلام سلام صد تا سلام به رستای خوب خودم: عزیزدلم خوبی؟این روزها رو که در حال سپری کردنشون هستیم روزهای پایانی سال 1392 هست یک سال دیگه با وجود و حضور تو داره به پایان میرسه،امیدوارم توی این سالی که داره به اتمام میرسه تونسته باشم وظایفم رو در قبال تو به خوبی انجام داده باشم و بعد از این هم تمام تلاشم در جهت رسیدن به خوشبختی و سربلندی تو باشه نازنینم.         دختر خوبم اینجا نشسته و داره با قطارش بازی میکنه،روی هر کدوم از واگنهای قطار کلمه هایی به فارسی و انگلیسی نوشته شدند که دوست دارم اونها رو هرچه زودتر یاد بگیری باشه مامان جون.     راستی بگم که ...
2 اسفند 1392

ورودت به هفده ماهگی مبارک عزیزم

تقدیم به دخترم رستا تک گل باغ زندگیم         سلام دختر نازنینم،سه شنبه هفده بهمن ماه به هفده ماهگی قدم گذاشتی عزیزم،ببخشید که با تاخیر مطالب رو مینویسم. قبلا گفته بودم که در پست بعدی یک سورپرایز برات دارم عزیزم، در ترم گذشته ئ کلاس رنگ روغن تصمیم گرفتم که طراحی کودک  رو انتخاب کنم (آخه خودمم خیلی علاقه به اینجور طرح هایی داشتم ) امیدوارم بعد که اون رو میبینی ازش خوشت بیاد و بپسندی،در ضمن ساعتش رو هم بر اساس زمان تولدت تنظیم کردم ،همون ساعت ١٣:٤٥  این تابلو رو واسه اتاقت کشیدم عزییییییییییییییییییییییییییییزم.         عزیزدلم چند روزیه که از ورودت به ما...
22 بهمن 1392

میلاد پیامبر مبارک

  سلام سلام عزیزم  من اومدم با کلی حرف واسه گفتن: اول از همه میلاد پیامبر اکرم (ص) و هفته وحدت رو تبریک میگم،شب تولد پیامبر طبق روال همه مناسبتهای شاد در شهرک جشن برگزار شد و این بار خواننده معروف مجید اخشابی و همراهانشون اومده بودند و برنامه شادی رو اجرا کردند. خوب عزیز دلبندم واست بگم که چند روز هستش که کلمه های با معنا رو بیان میکنی و اونها رو  هدفمند به زبان میاری مثلا اینکه معنی و مفهوم بیا رو میدونی و به کار میبری،به بابا جون میگی  بیا (اینقدر تکرار میکنی پشت سر هم میگی بیا عزیزدلم) و یا کلمه نه رو زمانی که چیزیو بخوایم ازت  بگیریم که مناسب سن شما نیست و د...
12 بهمن 1392

رستا در کلاس نقاشی

  سلام مامانی امیدوارم الان در هر موقعیتی که هستی خوب خوب خوب باشی،توی مطالب قبل ذکر کرده بودم که بابا جون چند روزی رو به تهران رفته بودند و ما تنها بودیم،عصر روز چهارشنبه من کلاس رنگ روغن داشتم و شما رو باید با خودم می بردم،وقتی که وارد کلاس شدیم همه بچه ها به سمتت اومدن و کلی ذوق کردند و گفتند چقدر ماشاالله خوشگله،خلاصه کلی مربی نقاشی که خیلی هم خانم خوب و دوست داشتنی هستند پیشت اومدند و تو رو بغل کردند و از اسم زیبایی که داری تعریف کردند. تقریبا نیمی از زمان که گذشت خسته شدی و تلاش میکردی که از گالسکه پایین بیای و در آخر مجبور شدم که تو رو بیرون بیارم،آخه میخواستی وسط کلاس راه بری و من میترسیدم که تابلو بچه ها رو که روی...
12 بهمن 1392

گلچین عکسها

  شاد که باشی دنیا دوباره از آن من است عزیزم . سلام دختر یکی یه دونه من،امیدوارم الان در هر سن و اندازه ای که در حال خوندن این متن هستی شاد باشی و شرایط زندگی کاملا بر وفق مرادت باشه که شاد بودن و خوشبختی تو بزرگترین آرزوی قلبی من است.   میخوام واست چند تا از عکسهای خوشگل و اونهایی که مربوط به ماه گذشته یعنی اواخر پانزده ماهگی میشن رو بگذارم  تک ستاره زندگی من عشق مامان.       زبونشو ببین، قربون اون زبون کوچولوی تو بشم.     رستا جونم توی این عکس انگاری داری  با تلفن صحبت میکنی عزیزمممممممممممممم.         عزیزم اینجارو ببین،پدرام ...
12 بهمن 1392

پایان پانزده ماهگی و راه رفتن رستا جونم

  سلام به دختر عزیزتر از جانم،دیروز بعد از یک هفته از تهران یرگشتیم و خدارو شکر بالاخره کارهای مربوط به خونه هم تمام شد،عزیزم دیروز به دلیل بارش برف و عدم دید کافی که اکثر شهرها رو فرا گرفته بود هواپیما نتونست اصفهان بشینه و دوباره به تهران برگشت و بعد از کلی معطل شدن در فرودگاه و خسته شدن و کلافگی شما مستقیم به سمت جم پرواز کردیم،آخه پرواز شرکت بابا اینا همیشه به خاطر کارمندهاشون یه نشست هم اصفهان داره،خوب بگذریم که کلی حرفها و کارهاست که باید واست بگم عزیزدلم.     ساعت 19:10 روز پنج دیماه یهو متوجه شدم که یه کوچولو داری راه میری چند تا قدم برداشتی.   آخ جوووووووووووون    ...
25 دی 1392

دالی رستاااااااااااااااا

  سلام فرشته کوچولوی من این روزها شیرین بازیهات خیلی زیادتر شده و کلی مارو  سر ذوق میاره عزیزدلم هر روز کلی چیز یاد میگیری و یه عالمه بازیگوشی میکنی،یکی اینکه وقتی من نشستم دستت رو روی شانه های من میگذاری و از پشت سر بلند میشی و سرت رو به نشونه دالی این ورو اون ور میکنی از هر چیزی استفاده میکنی تا دالی بازی کنی از شال من،چادر نماز و حتی سفره ،عزیز مامان  وقتی که روی زمین نشستم،از پشت سرم دستت رو روی شونه هام میگذاری و با سرت دالی بازی میکنی.دختر باهوشم این حرکات رو خودت یاد گرفتی،واسه اولین بار که اینو انجام دادی خیلی ذوق کردم و خندیدم. "به دالی میگی دان  "   عزیزم این عکس رو گذاشتم تا نم...
10 دی 1392

پایان سیزده ماهگی و گلچین عکسهای رستا جون در یک سالگی

"السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع )"   دختر نازم پایان سیزده ماهگیت مصادف شد با ایام سوگواری امام حسین(ع) و ماه محرم،از امام حسین (ع) میخواهم که همیشه در زندگی  یار و یاور و مددکارت باشد.   سلام نی نی کوچولوی من،چطوری عزیزم ،خوبی؟ورود به چهارده ماهگی رو بهت تبریک میگم . یک نشانه از بزرگتر شدنت هم پدیدار شده و اون درآوردن دو دندون دیگه در قسمت بالاست البته فعلا نوک زده و خیلی تورو اذیت میکنه و باعث شده  غذا نخوری و یه کوچولو مامان و بابا رو اذیت کنی دختر گلم.     چند روز بود که مامانی و خاله مرضیه مهمان خونه ما بودند و ما رو خیلی خوشحال کرده بودند و کلی کارهای جدید هم توی این چند روز ...
11 آذر 1392

کارهای جدید رستا جونمممممممممممم

  سلام به دختر مهربون خودم خوبی مامان،خواستم  از کارهای جدیدی که یاد گرفتی و اونارو به خوبی انجام میدی برات بنویسم. وقتی که میگیم کلاغ پر دو تا انگشتهای سبابه ناز و کوچولوت رو میگذاری روی زمین و بعضی مواقع هم توی هوا نگه میداری،فقط یه موقعهایی انگشت رو  بالا میاری ولی بعد از کلاغ پر دست میزنی و میخندی     خوب واست بگم که توپ بازی رو از کوچولوتر که بودی دوست داشتی و هنوز هم کلی خودتو با اون سرگرم میکنی مخصوصا توپ بزرگ یوگا. ماشین بازی رو هم دوست داری ،وقتی واست سی دی قاصدک میگذارم گوش میدی و بعضی کلماتش رو بیان میکنی مثل:دست رو میگی دت و بعدش هم دستت رو به من نشون میدی ای جانم عزیزم باهوش مامان، یا...
15 آبان 1392