سیده رستاسیده رستا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

رستای بی همتای من

رستای دوست داشتنی من

1392/12/2 16:37
نویسنده : مامان
641 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام سلام صد تا سلام به رستای خوب خودم:

عزیزدلم خوبی؟این روزها رو که در حال سپری کردنشون هستیم روزهای پایانی سال 1392 هست یک سال دیگه با وجود و حضور تو داره به پایان میرسه،امیدوارم توی این سالی که داره به اتمام میرسه تونسته باشم وظایفم رو در قبال تو به خوبی انجام داده باشم و بعد از این هم تمام تلاشم در جهت رسیدن به خوشبختی و سربلندی تو باشه نازنینم.

 

 

 

 

دختر خوبم اینجا نشسته و داره با قطارش بازی میکنه،روی هر کدوم از واگنهای قطار کلمه هایی به فارسی و انگلیسی نوشته شدند که دوست دارم اونها رو هرچه زودتر یاد بگیری باشه مامان جون.

 

 

راستی بگم که وقتی برات اتل متل میکنم خودت یاد گرفتی و قبل از اینکه معلوم بشه کدوم پات رو باید جمع کنی،زودتر این کارو انجام میدی،قربونت برم.

 بغلبغلقلب

اسم کتابهات رو هم میشناسی،اگر بگم کتاب می می نی یا پوری دامپزشک می شود یا کتاب احمد و سارا رو بیار سریع اونها رو میاریشون.

 

 

میتونم بگم تقریبا هر چیزی رو ازت بخوام انجام میدی:مثلا آوردن کنترل تلویزیون یا گوشی موبایل و تلفن رو،نکن بکن ها رو هم که انجام میدی ولی بعضی موقع ها عکس اون کار رو انجام میدی شیطون بلای من،چراااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه!!!!!!!!!!!!!!!

 

هر وقت هم من توی آشپزخانه کار دارم میای جلوی آینه اجاق گاز مینشینی و با عروسک یا با چیزهای دیگه بازی میکنی چون خودت رو توی آینه گاز میبینی برات جالب هست ولی مامان جون گاز خیلی خطرناک هستش نباید به اون دست بزنی،اینقدر دستت رو به شیشه زدی که جاشون مونده،ببین مامان.

 

 

 

 

این رو هم بنویسم و برم واسه رستا جون فرنی درست کنم:

اینکه هر وقت عکس گاو یا شیر یا سگ رو میبینی و یا  تبلیغ شیر مانیزان از تلویزیون پخش میشه  که دو تا گاو رو نشون میده میگی اووووووووووووووو الهی قربونت برم،فدات شم عزیزم خیلی بامزه میشی وقتی اینطوری میکنی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)