پایان سه سالگی و تولد رستای بی همتای من

هستی زندگی من تولدت مبارک

رستای مهربون و همدل و همزبون من ورودت رو به چهار سالگی زندگی کودکانه ات تبریک میگم،شادی بخش زندگی ما. 

شانزدهم مهر ماه هم روز جهانی کودک بود،این روز رو هم بهت تبریک میگم عزیزم.

چند روز قبل از تولدت تب شدیدی داشتی عزیزکم،این باعث شد که به دکتر مراجعه کنیم ،ویروس وارد بدنت شده بود و با مصرف دارو حالت بهتر شد،اما روز تولدت هنوز بیحال بودی

من و بابا تصمیم گرفته بودیم که جشن تولد کوچولویی رو سه تایی واست بگیریم ،خداروشکر بهمون  هم خوش گذشت و با وجود اینکه حالت چندان مساعد نبود با اینحال شیطنتات رو انجام دادی و کلی بالا پایین پریدی  قربونت برم. 

همچنان مثل ماههای گذشته   این ماه هم سرشار از کارها و شیطنتای جدیدی بود که هر روز با روشهای کودکانه و زیرکانه خودت انجام میدادی و کلی ذوق میکردم از بس شیرین زبونی میکنی  عزیزم.

کارهات روز به روز عاقلانه تر و جذابتر میشن و فقط باید دید و شنید که چه قدر خوشمزه و بامزه هستند.

فوق العاده علاقه شدیدی به دیدن برنامه عمو پورنگ داری و تا آخر با توجه کامل تماشا میکنی و کلی چیزهای آموزنده ازش یاد گرفتی،در ضمن نقاشی کشیدن رو هم خیلی دوست داری.

عزیزدلم در پست قبل گفتم که میخوام مطالب وبلاگت رو به سمت دیگه ای سوق بدم،مطالب مربوط به تربیت کودک و از این قبیل مطالب........ ان شاالله از پست بعد...

چند عکس از تولد

اینم نامه آقا پدرام  عزیز به رستا خانم......

از همینجا از مامانی و خاله جونها بابت تبریکات تولد که گروه واتس آپ خانواده رو غرق در عکس و موزیک تولد کردند تشکر کنم و همینطور بابت هدایایی که از یک هفته قبل واست پست کردند تا موقع تولد به دستت برسه از طرف کوچولوی خودم تشکر کنم،راستی مامانی هم واسه تولدت دوچرخه خریدند،مرسی مامانی مهربونم دستتون درد نکنه.

دختر عزیز تر از وجودم،هستی و نفس زندگی من،از خدای مهربون میخوام که همیشه سالم و شاد باشی و تولد صدو بیست سالگیتو جشن بگیری.