پایان سی و پنج ماهگی و ترک شیشه شیر

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)

سلام دختر زیباروی من،زیارت قبول.

مهمترین اتفاق ماه گذشته سفر به مشهد مقدس بود،این دومین باری بود که در بودن شما به مشهد میرفتیم،خیلی بهمون خوش گذشت ،هر وقت که وارد حرم میشدیم میگفتی سلام امام رضا،ان شاءالله که امام رضا همیشه یاور شما در زندگی باشه عزیزدلم.

این عکسها مربوط به طرقبه هست عزیزم. 

آرامگاه نادر شاه افشار و مرکز خرید الماس شرق هم  از مکانهایی بود که رفتیم.

خوب دختر ماه من،کمتر ازیک ماه دیگه به پایان سه سالگیت مونده و شما وارد چهار سال میشی.

ماه قبل پر از شیرین زبونیهای زیبات بود عزیزم،کلی عاقل تر شدی،کارتونهای شبکه پویا رو خیلی دوست داری و مینشینی تماشا میکنی،اما با وجود علاقه ات هر وقت ازت بخوام که تلویزیون رو خاموش کنی میگی مامان بذار این تموم شه بعد خاموش میکنم قربونت  بشم.

هرجا ماشین های شبیه به ماشین خودمون رو میبینی میگی مامان ماشین خودت........عزیزم

در خونه رو خودت میخوای باز کنی و فعلا فقط گذاشتن کلید روی توی در یاد گرفتی،همه جا دوست دراری مستقل عمل کنی عزیزمممممممممممم.

یک اتفاق مهم دیگه این ماه کنار گذاشتن شیشه شیرت بود،کمتر از یک هفته تونستی اونو کنار بگذاری،خیلی اتفاقی یک روز یه مگس نشست روی سر شیشه،خودت گفتی مامان مگس اومد تثیف شد،منم گفتم آره دیگه مگس نشست سرشو خورده کثیف شده و همین باعث شد که با شیشه شیرت برای همیشه خداحافظی کنی عشق من.

برای دختر ماهم بگم که دو هفته پیش یه سر رفتیم کودکسرا محیطشو ببینیم،خداروشکر محیط  خوبی بود و قرار شد که سه روز در هفته به مدت دو ساعت به اونجا بری تا با حضور مربی بازیها و سرگرمیهای مناسب سنتو  انجام بدی،آخه هنوز خیلی زوده که از صبح تا ظهر اونم تمام روزهای هفته رو توی مهد یا توی محیط آموزشی بگذرونی،از نظر روانشناسان کودک هم مورد تآیید هستش و بهترین زمان برای رفتن به مهد اون هم مهد کودکی که فقط بازی و سرگرمی و آموزش همراه با بازی باشه نه صرف آموزش،پنج سالگی هست.

عزیزم سعی دارم از این به بعد مطالب وبلاگت رو به سمت دیگه ای سوق بدم و بیشتر از مطالب تخصصی کودک بنویسم که هم آموزش برای خودم باشه و هم وقتی مطالب رو میخونی برات مفید باشه.

و چند عکس........

چند روزپیش بارون خیلی زیبایی اومد اینقدر ذوق زده شده بودیم که کلی از اون لحظات رمانتیک عکس و فیلم گرفتم.