سیده رستاسیده رستا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

رستای بی همتای من

رستا جونم در ماه یازدهم زندگی

1392/5/30 17:46
نویسنده : مامان
590 بازدید
اشتراک گذاری

 

دختر زیبایم الان ده روز از یازده ماهگیت رو پشت سر گذاشتی و روز به روز شیطون تر میشی و کارهای جدیدتری رو انجام میدی و خیلی هم شیرین تر شدی، وقتی که نشستی خودت رو روی زمین حرکت میدی و جا بجا میشی و وقتی که دمر میشی روی دو دست و دو پا می ایستی و می خوای که به حالت چهاردست و پا بری ،خلاصش این که دیگه نمیشه به هیچ وجه تنهات گذاشت چون دائم در حال ورجه وورجه کردنی وروجک من.

این روزها وقتی تو رو توی روروک میذارم تا برم کارامو انجام بدم،وقتی میام بهت سر بزنم تا ببینم در چه حالی میبینم که نیستی و باید خونه رو بگردم تا ببینم کجایی!!!!!!!!! و بعد تو رو توی اتاق یا راهرو پیدا میکنم شیطون بلای مامان.

در ضمن همه چیزارو  از روی میز جلو مبل برداشتم چون همه رو برمیداری و به سمت دهانت می بری ولی اگر اشاره کنم که اونو به من بدی یا توی دهان نکنی متوجه می شی و دیگه اون کارو نمی کنی عزیزم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

الناز
30 مرداد 92 16:33
سلام بی همتای مامان
هیچ کس گفته شما خیلی نازی
خوشحال میشم به ما هم سر بزنید



سلام ممنون از حضورتون
حتما به وبلاگتون سر میزنم.
خاله سمیه
1 شهریور 92 18:59
رستای عزیزم خیلی ملوسی دوستت دارم پدرام هم همینطور .امیدوارم همیشه در پناه خدا و زیر سایه پدر ومادرت همیشه شاد باشی



سلام خاله جون سمیه
ممنون
هانیه
1 شهریور 92 20:24
رستای ناز بی همتا
سلام خوشگل خانوم
بدون که خیلی دوستت دارم و آرزوم اینه که دوباره صورت ماهتو ببینم.
امیدوارم که قطار زندگیت روی ریل خوشبختی حرکت کنه.
به امید دیدار دوباره ی تو عزیزکم



سلام دختر خاله مهربونم
منم خیلی شما رو دوستون دارم.
منم خیلی دوست دارم شما رو دوباره ببینم بعدشم زود زود بیا اینجا همدیگرو ببینیم.
مامانی
1 شهریور 92 20:36
فدات شم عزیزم احساسم قابل وصف نیست انشاءالله عاقبت بخیرشی
بابا
3 شهریور 92 1:20
سلام دخترم رستا جونمممم از دیدن عکسای با مزه ات سیر نمیشم انشاالله همیشه شاد و سرزنده و قبراق باشی. ممنون از مامان که برای شما و وبلاگت اینهمه وقت میذاره و زحمت میکشه.