سیده رستاسیده رستا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

رستای بی همتای من

عیدت مبارک عزیزممممممممممم

1393/1/9 18:17
نویسنده : مامان
344 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر اللیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

 

دومین نوروز باستانی و فرا رسیدن سال ١٣٩٣بر تو مبارک دخترم.

رستای من بهارت مبارک

یک سال دیگه با وجود و حضورت به پایان رسید ،همه چیز به سرعت برق و باد گذشت،عزیزم در کنار تو بودن ،به ما زندگی دوباره ای رو هدیه میده،فصل بهار یعنی نو شدن و دوباره زندگی کردن و تو فصل  بهاری در زندگی من.

 

 

امیدوارم که در این سال نو بتونم جدیدترین کارها رو در جهت پیشرفت و موفقیتت انجام بدم .

از خدا جون می خوام که امسال هفت سینی از سلامت،سعادت،سربلندی،سرور،سرمستی،سبزی و سرزندگی را برایت بچینه عزیزم.ان شاالله.

خوب مامان برات بگه که امسال هم سه چها ر روز از تعطیلات رو برای دیدن فامیل به شیراز و فسارفتیم،روز یکم فروردین که خونه خاله مهسا دعوت بودیم و مامانی و خاله سمیه و خاله مرضیه همه اونجا بودن و همه رو دیدیم ، بعد هم به سمت فسا حرکت کردیم،دو روز بیشتر نموندیم و بابا باید حتما به سر کار میرفت.

 

 

 

 روز دوم فروردین هم تولد دختر عموی شما ملینا جون بود که خیلی خوش گذشت،توی تولد نظر همه رو جلب کرده بودی عزیزم و میگفتند که چقدر نازه مثل عروسکه،الهی قربون عروسکم بشم.

لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم،از خدای مهربون میخوام که بوسیله این دعا همیشه در هر کجا حافظ و نگهدارت باشه عزیزم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله مهسا
9 فروردین 93 18:57
رستا جونم..وجود مامان .....همون که مامان میگه ،باید گفت:لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم ...... خاله جون...خیلی قدر مامانت رو بدون ...خیلی پرتلاش شدی اما مامان با تمام توان مراقبت هست ...همیشه منتظرتون هستم... انشاالله هین زودیها همدیگر رو ببینیم سلام خاله عزیزم مرسی دستتون درد نکنه،خیلی خوشحالم که به وبلاگم سر میزنیدو نظر میدید.
خاله مهسا
19 فروردین 93 19:19
سلام عزیز دلم وقتی دارم با مامانت صحبت میکنم صدای حرف زدنت که میشنوم بیشتر احساس دلتنگی میکنم دارم روز شماری میکنم تا هفته دیگه ببینمت.چه قدر قشنگ حرف میزنی....[گل سلام خاله خوب و مهربونم ممنونم،منم خیلی دلم براتون تنگ میشه