سیده رستاسیده رستا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

رستای بی همتای من

بیست و هشتمین ماه

1393/11/19 14:56
نویسنده : مامان
708 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

سلام عشق شیرین زندگی من،رستای دلبندم.

 

 

 

 

 

ماه من ،دوست دارم که تمام این لحظات بی تکرار کودکانه هایت،با  همه جزئیات ثبت میشد تا زمانیکه ان شاالله بزرگ شدی بتونم هر زمان که اراده کردم صفحه خاطرات رو ورق بزنم و ازشون لذت ببرم،ولی حیف که بعضی چیزها قابل ثبت نیست و فقط در یادها میمونه.

 

 

 

 ماهی که گذشت سرشار از شیرین زبونیها و شیرین کاریهات بود عزیزم،اینقدر ماهی که قابل توصیف نیست(باور کن اغراق نیست) ،خااااااااااانمم  اینقدر عاقلانه رفتار میکنی که متعجب میشم،با وجود اینکه هنوز  کوچولو و فسقلی هستی و برای این همه رفتار بزرگمنشانه خیلی زوده قلب من،عشق من.

 

 

 

 

 

 

هر وقت که میریم از فروشگاه خرید کنیم شما هم یه سبد کوچولو واسه خودت برمیداری و چیز داخلش میریزی،سری قبل چند تا پوشک برداشتی (اما عزیزم دیگه که شما پوشک لازم نداری)،این دفعه هم چند تا شامپو بچه برداشته بودی قربونت برم.

 

 

 

 

 

 

اینجا رو رفته بودی توی کمد لباسات و ...............

یک لحظه غافل شم از این کارها ی خطرناک انجام میدی وای چقدر خدا رحم کرد.

 

 

 

 

خوب بریم سر بحث اصلی:عزیزدلم گستره  لغات و جملاتت خیلی زیاد شدن از جمله:بشین،پایین میخوام بیام،سلام خوبی؟بابا کجایی؟رفتی،می خورم،عزیزم(عسیزم)،خوردم،کیوی خوردم،مامان خریده،بابا خریده،بلوز،شلوار،میز،صندلی،کامیون،کارد،قاشق،پول،دریا و یکسری از کلمات رو هم از روی فلش کارتهات میخونی و میدونی که چی هست دختر باسوادم،خودت خودکار میاری که واست بنویسیم و ازت بپرسیم که چی هست.

اعدادی رو که یاد گرفتی هر جا ببینی میگی حتی روی پلاک ماشین.

دستکش،آناناس،کبوتر،پلیس،سیب،هلو،کیوی،انار،گلابی،گیلاس،ناخن و در کل تمام اعضای بدن رواز روی کارت میخونی،خیلیهاشو فراموش کردم عزیزدلم.

 

 

 

 

 

 

 

سخت ترین و آخرین مرحله از مراحل کودکی ،که همون رهایی از پوشک هست رو داری با موفقیت پشت سر میگذاری و پیشرفت زیادی در این مرحله داشتی عزیزم و الان دیگه کاملا یاد گرفتی،خداروشکر که این مرحله هم به خوبی گذشت،البته ناگفته نمونه که سختیه زیادی داشت.

 

 

 

 

 

 

 عزیزم سی دی قاصدک رو خیلی دوست داری و خودت میری کامپیوترو روشن میکنی و میگی لالا میخوام،بعد از اینکه برات گذاشتم کلماتو پشت سرش تکرار میکنی،میگی اشیاء میخوام.

 

میوه و سبزیجاتو خیلی دوست داری (کیوی،پرتقال،موز،سیب/// شلغم،هویج،گوجه،کلم بروکلی مخصوصا سالادشو،به سالادم میگی لالاد،عزیزمممممممممممم. 

ناگت مرغ رو هم که واست درست میکنم دوست داری دختر عزیزم.

وقتی هم از نزدیک رستوران شهرک رد میشیم میگی غذا میخوام و میدونی که اینجا محل غذا خوردنه و محلشو بلدی،حتی مسیر خونه رو هم بلدی و وقتی که از خیابونش در حال رد شدنیم میگی خونه.

 

 

 

 

هرجا هم که گربه ببینی میدوی دنبالشو باهاش حرف میزنی و میگی گبه گبه.

 

 

 

 

 

 

 

 از علایق دیگه اینه که سریال شبکه سه رو دوست داری مخصوصا آهنگ تیتراژ پایانیشو،اگه موقع خوندنش کانالو عوض کنیم اعتراض میکنی.

 

 راستی بگم که کفشتو خودت میتونی بپوشی،چند روز پیش وقتی دیدم کفشاتو پوشیدی خیلی ذوق کردم آخه خیلی کار سختیه واسه شما که کوچولویی عزیزم تازه چسباشو هم بسته بودی قربونت برم،در کل هرکاری رو زود یاد میگیری و دوست داری که خودت انجامش بدی عزیزدلم.

دختر خوبم سلام کردن رو هم یاد گرفتی و همش سلام میکنی.

زمانی هم که کاری رو میخوای انجام بدی و اجازه انجامشو نمیدم منو اینطوری صدا میکنی،مامان جونم....مامان جونم.

 

 

 

 

 

عزیزم اینم چند تا عکس از شهربازی که رفته بودی....

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)